تاریخ انتشار : دوشنبه 20 فروردین 1403 - 10:34
کد خبر : 8948

یادداشت؛

“نفت: آفتابی بر لب‌بام؟!”

“نفت: آفتابی بر لب‌بام؟!”

 *دکتر هاشم اورعی-پایگاه خبری مناطق آسیا:در طول تاریخ هیچگاه تاثیر صنعت نفت بر اقتصاد جهان به این میزان نبوده است. با کاهش چشمگیر تقاضای جهانی برای طلای سیاه در دوران کووید، برخی امیدوار بودند نفت برای همیشه جایگاه خود را در صحنه انرژی جهان از دست بدهد. لیکن تقاضای نفت در حال حاضر از دوره

 *دکتر هاشم اورعی-پایگاه خبری مناطق آسیا:در طول تاریخ هیچگاه تاثیر صنعت نفت بر اقتصاد جهان به این میزان نبوده است. با کاهش چشمگیر تقاضای جهانی برای طلای سیاه در دوران کووید، برخی امیدوار بودند نفت برای همیشه جایگاه خود را در صحنه انرژی جهان از دست بدهد. لیکن تقاضای نفت در حال حاضر از دوره قبل از کرونا فراتر رفته است. طبق آمار آژانس بین‌المللی انرژی، در سال 2023 تولید جهانی نفت بطور متوسط به روزانه 8/101 میلیون بشکه رسید و آمار منتشر شده از سوی پروژه جهانی کربن حاکی از آن است که تولید نفت در این سال موجب انتشار 1/12 میلیارد تن دی اکسید کربن شده است که 33 درصد از کل آلایندگی را تشکیل می‌دهد. چنانچه قرار باشد طبق توافق پاریس در سال 2015 میلادی، میزان افزایش دمای متوسط کره زمین به 5/1 درجه سانتیگراد محدود شود، انتشار گازهای آلاینده باید به شدت و به سرعت کاهش یابد.

برخی کشورها به ویژه ایران برای خرید انواع فراورده‌های نفتی یارانه قابل توجهی پرداخت می‌کنند. سازمانهایی که در زمینه کاهش آلایندگی فعالیت دارند به شدت نسبت به غولهای نفتی جهان بدبین هستند. البته اینکه صنعت نفت بدنبال بقاء و حفظ جایگاه خود باشد امری کاملاً طبیعی است اما اینکه شرکتهای نفتی در مقابل دانشمندان اقلیمی جبهه گرفته و سعی کنند به مردم بباورانند که تغییرات اقلیمی‌ای در کار نیست علیرغم اینکه محققین خودشان از این واقعیت آگاهی کامل دارند، غیر قابل قبول است. غولهای نفتی از لابی قدرتمندی برخوردارند و هرگاه اقدامات طرفداران محیط زیست منافعشان را به خطر می‌اندازند دست به دست هم داده و تمام قد در مقابل آن می‌ایستند. این شرکتها در بسیاری موارد ژست زیست محیطی گرفته و از این طریق جهانیان را گمراه می‌کنند که از آن جمله می‌توان به نشان تجاری توخالی ‌BP، غول نفتی بریتانیا، مبنی بر “عبور از بنزین در هزاره سوم” اشاره کرد.

کشورهای صادر کننده نفت همواره سعی داشته‌اند که اهداف نشست‌های سالیانه سازمان ملل در مورد تغییرات اقلیمی موسوم به کاپ را که از سال 1995 آغاز شد کم رنگ کنند. به همین دلیل است که طی چند دهه این نشست‌ها هیچگاه ضرورت کاهش مصرف سوختهای فسیلی را رسماً و صراحتاً اعلام نکردند. وقتی در نوامبر سال گذشته میلادی هزاران دیپلمات، سیاست‌مدار، دانشمند، سرمایه‌گذار، خبرنگار و لابی‌گر برای شرکت در کاپ 28 در دبی گرد هم می‌آمدند، کارزار جنگی تمام عیار آماده بود و دولت امارات با انتصاب مدیر عامل شرکت ملی نفت ابوظبی بعنوان رئیس نشست، موضع خود را به وضوح روشن ساخت. ولی اوضاع آنطور که نفتی‌ها می‌خواستند پیش نرفت و در پایان نشست گامی بلند هرچند نمادین برداشته شد. در بیانیه پایانی کاپ 28 از همه کشورهای جهان دعوت شد که در فرآیند گذار انرژی و کاهش تمرکز بر سوختهای فسیلی در سیستمهای انرژی خود مشارکت کرده و با شتاب بخشیدن به آن در دهه جاری امکان رسیدن به کربن خنثی تا سال 2050 میلادی را فراهم آورند. البته باید توجه داشت که دعوت کردن با الزام داشتن، مشارکت با دنبال کردن و کاهش تمرکز با حذف متفاوت است و بسیاری ترجیح می‌دادند که از این عبارات استفاده شود ولی موفق شدند در بیانیه پایانی زمینه را برای الزامی شدن این اقدامات در نشستهای بعد فراهم آورند. اما علیرغم این ناکامی، توافق نهایی کاپ 28 را می‌توان نقطه عطفی تاریخی در مذاکرات اقلیمی در سطح بین‌المللی بشمار آورد و برای اولین بار از قلب مناطق نفت‌خیز جهان این صدا بلند شد که تقاضا برای منبع اصلی انرژی قرن بیستم باید کاهش یابد. سایمن استیل، دبیر کل UNFCCC اعلام کرد که موفق نشدیم در پایان نشست دبی صفحه نفت را ببندیم ولی توانستیم آغازی بر پایان نفت را رقم بزنیم.

چنانچه وارد مرحله آغاز پایان نفت شده باشیم از آنجا که ایران و سایر کشورهای نفت‌خیز حاشیه خلیج فارس از ذخایر قابل توجهی برخوردار بوده و هزینه تولیدشان پایین است، این کشورها می‌توانند تا پایانِ پایان نفت دوام بیاورند. به هر حال در حالت عادی با کاهش تقاضای جهانی نفت اول کشورهایی از بازار بیرون انداخته خواهند شد که بدلیل بالا بودن هزینه تولید قابلیت رقابت نداشته باشند. در هر صورت گذار انرژی به معنی تغییرات اساسی در مکانیزم صنعت نفت خواهد بود، مکانیزمی که رابطه آن با اقتصاد جهان را در 50 سال اخیر شکل داده است. در اکتبر سال 1973 میلادی، در مقابله با حمایت آمریکا از اسرائیل در جنگ با اعراب، کشورهای عربی عضو اوپک صادرات نفت به آمریکا و دیگر حامیان اروپایی اسرائیل را متوقف کردند. تا قبل از این تحریم قیمت هربشکه نفت حدود 3 دلار بود. تنها 5 ماه بعد قیمت به 13 دلار رسید. بسیاری از تحلیل‌گران غربی بر این عقیده‌اند که شوک نفتی سال 1973 و پس از آن انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، مهمترین عوامل تاثیرگذار در تدوین سیاست انرژی غرب در نیم قرن اخیر بشمار می‌روند.

در دهه 70 میلادی تاثیرات شوکهای نفتی بر اقتصاد، سیاست و ژئوپلیتیک جهانی به وضوح آشکار شد. در کشورهای صنعتی افزایش قیمت نفت و در پی آن سیاست بانکهای مرکزی نرخ تورم را افزایش داده و اقتصاد این کشورها را به چالش کشید. در نهایت این تحولات زمینه را برای به قدرت رسیدن سیاستمداران حامی اقتصاد آزاد از جمله رونالد ریگان و مارگارت تاچر فراهم ساخت. افزایش قابل توجه دلارهای نفتی بدلیل عدم ظرفیت جذب در اقتصاد کشورهای صادر کننده به بانکهای بین‌المللی سرازیر شد و تمایل آنها به وام‌دهی را افزایش داد. کشورهای در حال توسعه هم در رقابت اقتصادی به استقراض هر چه بیشتر روی آوردند و بدهی آنان به موسسات مالی بین‌المللی به شدت و به سرعت افزایش یافت بطوریکه طبق محاسبات صندوق بین‌المللی پول، بین سالهای 1973 و 1977 بدهی 100 کشور در حال توسعه به میزان 150 درصد افزایش یافت. پس از شوک نفتی سال 1979 میلادی، نرخ بهره در بازارهای مالی بین‌المللی به شدت افزایش یافت و بحران مالی دهه 80 را رقم زد، دهه‌ای که به دهه از دست رفته از نظر توسعه بین‌المللی شهرت یافت.

حال پس از گذشت 50 سال وقت آن رسیده که جهان به شوک نفتی سال 1973 نظری جامع بیاندازد. بازار جهانی نفت در دوران پس از 1973 همواره تابعی از میزان و نحوه افزایش عرضه و تقاضا بوده است ولی در جهان متمرکز بر محدودیت‌های اقلیمی این روند باید متوقف شود. برخی معتقدند تقاضا باید ثابت بماند ولی عده‌ای اصرار دارند که تقاضای جهانی برای نفت باید به شدت و به سرعت کاهش یابد. در این صورت مساله اصلی این خواهد بود که کدام کشورهای صادر کننده نفت از بازار بیرون رانده شده و تاثیرات آن چه خواهد بود.

از آنجا که بیش از یک قرن نفت جایگاه ویژه‌ای در اقتصاد ایران داشته است، وقت آن رسیده که متولیان این صنعت بجای تمرکز صرف بر افزایش تولید و بی‌توجهی کامل به رفتار جامعه در مصرف انواع سوختهای فسیلی، با نگاهی دراز مدت کاهش تقاضا در سالهای پیش‌رو و اثرات آن بر رفتار تولیدکنندگان و شرکتهای بزرگ نفتی را مورد بررسی قرار دهند. بعنوان نقطه آغاز تحلیل‌گران باید میزان و نحوه مقابله بازار جهانی نفت به شوکهایی مشابه دهه 70 میلادی را ارزیابی کرده و حکمرانی انرژی ما با اتکاء به تحلیل‌های علمی معتبر در مسیر تدوین و اجرای سیاست انرژی کشور گام بردارد.

*استاد دانشگاه صنعتی شریف

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.