بندناف روانی والدین و استقلال کودکان

دکتر ورقا مخلصی

در عالم رحم بند ناف بین مادر و جنین باعث حیات جنین می شود. بعد از تولد، این بندناف جدا می شود و مشاهده می کنیم که در بعضی از والدین همچنان بصورت روانی بین فرزندشان وجود دارد. در سال های اول زندگی  دلبستگی بین والد و کودک امری طبیعی است که موجب شکل گیری شخصیت سالم در کودک می شود. کودکی که دلبستگی ایمن را تجربه کند در آینده شخصیتی سالم خواهد داشت. بنابراین وجود دلبستگی در سال های اول امری ضروری است. اگر دلبستگی در زمان خود قطع نشود و تبدیل به وابستگی بیش از حد بین کودک و والد شود، در خیلی از شرایط موجب عدم استقلال کودک و رشد کودک می شود. اینگونه وابستگی از دلبستگی کاملا جدا و متفاوت است.

دلبستگی یعنی کودک خود را یافته و برای استقلال خود تلاش می کند و در کنار آن به والد خود دلبسته است و اما وابستگی به عدم استقلال اشاره دارد که کودک خود را بدون حضور والدین نمی بیند و تلاش برای استقلال خود نمی کند. نیرویی است که اجازه رشد کودک را نمی دهد و بطور مداوم والد و کودک را به خود درگیر می کند. در بعضی از موقعیت ها مشاهده شده که این وابستگی تا سنین بالاتر هم ادامه پیدا می کند و به جایی می رسد که کودک در بزرگسالی هم تلاش برای استقلال خود نمی کند و مداوم به والدین خود وابسته است.

بند ناف روانی بین والد و کودک در سنین کودکی و قبل از نوجوانی باید کنترل و قطع شود. این بدین معنی است که کودک با توجه به سن رشد خود و قابلیت هایی که دارد بخوبی می تواند از عهده کارهای فردی و اجتماعی خود برآید و دیگر لزومی ندارد تا والدین همیشه و هر جا در کنار او باشند و نیازهایش را بر طرف کنند. کنترل وابستگی بین والد و کودک در سن قبل از دوازه سالگی کمک می کند تا کودک به آن استقلال فردی برسد و به نظر و حضور همیشگی والدین نیازمند و محتاج نباشد. این یک فرایند دو طرفه است، والد و کودک هر دو باید تلاش کنند و اجازه دهند تا مسئولانه و مستقل رفتار کنند.

کودک تک والدها، والدینی که از ازدواج خود راضی نیستند، والدینی که طلاق گرفتند، والدین منزوی و والدین خودشیفته، بیشتر در معرض وابستگی شدید هستند که در واقع می توان گفت ریسک سو استفاده عاطفی از کودک بیشتر به چشم می خورد. این دسته از والدین با وابستگی شدید به کودک خود سعی می کنند تا نیازهای تامین نشده خود را برطرف کنند و کودک هم چون حس می کند از طرف والدین خود دوست داشته می شود و به درد والیدن خود می خورد، از این وابستگی نفع و لذت می برند. غافل از اینکه این نوع وابستگی تاثیر منفی زیادی بر رشد شخصیت او خواهد گذاشت.

در ادامه به روش هایی برای کنترل و قطع بند ناف عاطفی و وابستگی شدید والدین به کودکان می پردازیم. کودکان نباید منبع رفع نیازهای روحی و روانی والدین باشند، بلکه شایسته است تا کودکانی شاد و سالم پرورش دهیم. کوچکترین پیشرفت کودکان برای استقلال فردی را تشویق کنیم. اشتباه و خطا باعث تقویت مهارت های کودکان و رشد آنها می شود، بنابراین به کودکان مسئولیت بدهیم و اجازه دهیم به هر شکل آنرا انجام دهند. خوداگاهی و رشد یافتگی را در کودکان خود پرورش دهیم تا بتوانند نسبت به احساسات و هیجانات خود آگاه باشند و تصمیم گیری های فردی و مستقل را کسب کنند.

کودکان را تشویق کنیم تا از تصمیم گیری های کوچک شروع کنند و سپس تصمیم های خود را گسترش دهند. با کودکان همدلی کنیم و ن همدردی. همدلی باعث می شود کودک شناخت بهتر نسبت به احساسات خود و دیگران بدست آورد و اما همدردی، کودک را وابسته تر می کند. به کودک حس آزادی بدهیم و آزادشان بگذاریم تا در موقعیت های مختلف خودشان را بشناسند و تصمیم بگیرند.

در نتیجه وجود وابستگی و دلبستگی کودک به والدین در سنین اول تولد کاملا طبیعی است. اما باید توجه داشته باشیم که این وابستگی کمتر و کمتر شود تا شخصیت کودک سالم شکل بگیرد. اگر این وابستگی ها به موقع کنترل و قطع نشود، کودک در بزرگسالی استقلال های لازم در زندگی را نخواهد داشت. بنابراین وقت آن رسیده که والدین بندناف روانی بین خود و کودک را آرام آرام از خود جدا کنند.

کد خبر 4231

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 11 =