دکتر ورقا مخلصی،روانشناس ،مشاور و درمانگرکودکان
رقابت خوب است یا بد ؟
در دنیای امروز رقابت یک امر مهم و قابل توجه بوده و بسیار مورد توجه اقتصاد دنیا واقع شده است. رقابت موضوعي بسيار مهم در مباحث سياسي، اقتصادي، هنري، تربيتي و غيره است. شايد تصور دنيايي بدون رقابت غيرممكن به نظر برسد. رقابت جز جدايي ناپذير زندگي مردم شده و در همه ابعاد زندگي ريشه دوانيده است. رقابت، ابزاري انگيزشي است كه در شرايط و موقعيت هاي گوناگون مورد استفاده قرار مي گيرد. در هر حال، رقابت آن قدر عموميت دارد كه كمتر كسي در ضرورت استفاده از آن شك مي كند. بديهي و عادي تلقي كردن رقابت، منجر به شبهه و غفلتي بزرگ مي شود. بزرگترين شبهه درباره رقابت آن است كه تعريف مشخص و شفافي درباره آن وجود ندارد؛ اين موضوع بسيار بيش از آنچه فكر مي كنيد مهم است. ما به معناي رقابت توجه نمي كنيم، لذا به راحتي آن را مترادف با واژه مسابقه هم به كار مي بريم؛ در صورتي كه رقابت و مسابقه كلماتي هم معني نيستند. معناي اين دو كلمه متفاوت است و طبعاً كاربردهاي آنها نيز متفاوت خواهد بود.
هم مسابقه و هم رقابت، كوششي براي وصول به هدفي مشترك است، با اين تفاوت كه رسيدن به هدف در رقابت، منوط به پس انداختن و پشت سر گذاردن ديگري است در رقابت اگر کسی چیزی را بدست آورد، دیگری از ان محروم می شود. پس نمی توانیم بگوییم هدف از رقابت مشارکت است.وقتي رقابت با زندگي ما آميخته مي شود هم پذيرش رقابت و هم نفي آن تبعاتي فلسفي، روانشناختي، جامعه شناختي و غيره دارد و به طور كلي مي تواند تمام ابعاد مسائل انساني را تحت تأثير قرار دهد. شما اگر بپذيريد كه با رقابت زندگي كنيد بايد تبعات آن را هم بپذيريد. به همين ترتيب تصور دنيايي بدون رقابت تبعات خاص خود را خواهد داشت كه البته دشواري ها و دردسرهاي آن فوق العاده زيادتر است
وقتي مي گوييم رقابت بد است، به طور حتم شما شواهدي از آثار مثبت آن ارائه مي دهيد. در موارد زيادي، در رقابت هدف تغيير مي كند و فرد به جاي تلاش در نيل به هدف اصلي، ممكن است كه هدف اصلي براي او ديگر ارزش خود را از دست بدهد. اگر قرار است انسان با دیگران رقابت کند هر نوع رقابتی شایسته مقام انسان نیست و باعث پیشرفت خود و دیگران نمی شود بلکه برعکس برخی رقابتها اثرات سوء بر فرد و یا طرف مقابل می گذارد.می توان گفت رقابتی خوب است که سازنده باشد نه مخرب.
مبنای اصلی رقابت مقایسه است، در صورتی که علم روانشناختی و جامعه امروزی موضوع مقایسه را بطور کلی حذف کرده است.اگر مي پذيريم كه انسانها با هم متفاوتند و هر انساني موجودي منحصر به فرد است، پس چه اصراري به مقايسه آنها با يكديگر داريم؟ مي توان گفت كه تمايل به استفاده از رقابت، با ضعف نگرش هاي انسان گرايانه ارتباط دارد.
در رقابت همیشه برنده و بازنده وجود دارد. برنده و بازنده بودن از جمله موارد مورد بحث در علم روانشناسی می باشد. چرا همیشه باید قرخی از افراد برنده باشند و برخی دیگر بازنده؟ چرا تلاش نکنیم تا بصورت مشارکتی همه افراد را به سمت همدیگر جذب کنیم و همه از استعدادات و توانایی همدیگر برخوردار شویم؟ همچنین اگر بدانیم در رقابت تعداد بازنده ها بسیار بیشتر از برنده ها است.
در رقابت بازنده ها بخاطر توجه بیش از حد به برنده ها فراموش می شوند. برنده ها هستند كه مورد توجه اند و بازنده ها حتي اگر قابليت ها و ارزش هايي هم داشته باشند به تدريج فراموش مي شوند.. فرد برنده براي اين كه فراموش نشود تنور رقابت را داغ تر مي كند و هميشه سعي مي كند برنده باقي بماند. در هر حال ترس از عقب افتادن و فراموش شدن جزيي از رقابت است. در رقابت بازنده ها به تدريج فراموش مي شوند. و همچنین کنترل رقابت ناممکن است، و کنترل آن کار آسانی نیست ما در رقابت اغلب موقعیت و همچنین موقعیت عاطفی خود را فراموش می کنیم و این فراموشی امکان دارد ضربه شدید به ما وارد کند.
تلاش کنیم تا رقابت من را به سمت حبس نفس نکشاند. اگر از ما سوال شود دوست دارید حبس نفس داشته باشید، اکثرا می گوییم، خیر. نفس ما از چنان ظرافتی برخوردار است که ما غالبا متوجه نیستیم که برخی از رفتارهای ما ممکن است انعکاسی از حب نفس باشد.یکی از عواملی که من را به سمت حبس نفس می کشاند، رقابت است. برای انسانی که امروزه در دنیایی پر رقابت زندگی می کند بینهایت مشکل است بتواند خود را از هوس مقدم بودن رها سازد. تلاش و کوشش ما در مسیر رقابت و تفوق بر دیگران بجای ایجاد اتحاد و محبت باعث تفرقه و جدایی می گردد. اینگونه عوامل ابزاری هستند تا از طریق آن فرد سعی می کنند خود را از دیگران برتر سازد. اگر فردی انرژی و نیروی خود را برای هرچه بهتر استفاده کردن از توانی هایش صرف کند احتمالا بهتر از فردی خواهد بود که دارای همان امکانات و توانایی بوده ولی از روحیه رقابت برخوردار است. نفسی که خالصانه و خاضعانه با اطرافیان برخورد می کند روحیه محبت آمیز دارد و بر برادر خود برتری نمی جوید و اسباب تفرقه بین افراد نمی شود.
تلاش کنیم تا رقابت من راهمیشه مقدم بر دیگران نکند. انسان با تلاش می تواند فضائل خود را بکار بندد تا در دام رقاب نیافتد و این تفکر که رقابت و انگیزه برتری جویی غریزه ای طبیعی است را از خود دور کند. فردی سعادتمند است که به اکتساب خود غرور و خود پسندی نمی فروشد. تلاش می کند تا در پی نام وشهرت نباشد، حقیقت را تمیز دهد بی آنکه برای خود قدر و مفامی قائل باشد و توسط این قدر و مقام خود را برتر ببیند.
نتیجه:
در دنیای امروزی رقابت در تمامی مسائل و زندگی ما شکل گرفته است و به نوعی همه ما را در حیطه خود قرار داده است. برخی ها می گویند رقابت برای بهتر شدن عملکرد ضروری است در دنیا مدیریت واقتصاد، شرکتها با همدیگر رقابت می کنند و بدنبال جلب و کسب نظر مخاطبان خود هستند و رقابت را نوعی موفقیت می دانند. بطور کلی در تمامی مسائل زندگیمان رقابت به چشم می خورد، اما این نباید موجب شود تا ما از آنچه که حقیقت است دوری کنیم و بدنبال رقابت صرف و کسب بهتری و برتری طلبی از دیگران باشیم. در بعضی مواقع هم ما با نفس خودمان رقابت می کنیم که البته من این امر را رقابت نمی دانم بلکه بررسی اعمال و رفتار خود و تغییر آن می دانم. رقابت امروزه بخشی از زندگی ما شده است و ما بر زبان می آوریم که به فکر رقابت نیستیم اما عملمان متفاوت است. برای اینکه بتوانیم شخصیت خود را پرورش دهیم و ترقی کنیم لزومی ندارد تا به فکر رقابت باشیم بلکه می توانیم با مشارکت همه و همه به سمت آن مسیری که می خواهیم حرکت کنیم. در جريان رقابت فرد آرامش و سكون خود را از دست ميدهد و اگر دائماً در حال رقابت باشد بهداشت رواني او به خطر ميافتد. ضمناً هدف رقابت بايد اساسي و با ارزش باشد زمينه فرهنگي هر جامعه در تقويت رقابتورزي موثر است.
با اندکی تامل در میابیم که اگر پیش از حد در دام رقابت بیافتیم، این امر باعث برتری و دوری از نفس واقعی ما می شود. رقابت ارزش و مقام ما را بالا می کشد و باعث می شود که ما با خود فکر کنیم که برای خودمان پیش از دیگران ارزش قائلیم و این ارزش قائل شدن ما را وارد مسیری می کند و به اعمالی می پردازیم که بیشتر باعث تفرقه و جدایی می شود. در دنیای امروزه ما بدنبال کمال می گردیم. اگر در مسیر کمال گام برداریم بدنبال عدالت و انصاف می رویم و از برای خود هیچ نفع شخصی و امتیاز رقابت و برتری جویانه ای نمی خواهیم. باید تلاش کنیم تا با روشهایی بارز مانند محبت، فداکاری، خدمت و ... موجودیت خود را به اثبات برسانیم نه با روشهای برتری جویانه.
مشارکت گروهي بسيار موثرتر و مفيدتر از فعالیت و رقابت است. يادگيري به روش همكاري گروهي، باعث ميشود انسان ها بیشتر با همدیگر آمیخته شوند، درد هر کس ، در دفرد دیگر هم باشد و همه برای همدیگر تلاش کنند.. همكاري سازنده با ديگران در پيشرفت و موفقيت انسان موثر است و اگر انسانی مهارت سازگاري با افراد را بياموزند، با تكرار و رشد اين مهارت در زندگي شخصي و اجتماعي خودشان به سازگاري دست مييابندمی توان اين مهارت را در سايه فعاليتهاي گروهي و براثر بروز و ظهور اختلاف سليقهها و به دست ميآورند و از دیدگاه و نقطه نظرات همدیگر استفاده کرد. رقابت داراي آثار نامطلوب رواني و اجتماعي فراواني است و عواقب منفي آن بيش از نتايج مثبت آن است.
نظر شما